جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بدیهه: (تعداد کل: 3)
بدیهه
[بَ هَ] (ع اِ) آغاز: لک البدیهه؛ یعنی تراست آغاز کردن. || ناگاه. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). مفاجاه. (از اقرب الموارد). حدیث: من رآه بدیههً هابه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || سخن بی اندیشه، یقال هو ذوبدیهه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). سخن نااندیشیده. (مهذب الاسماء): اجاب علی البدیهه؛ پاسخ...
بدیهه
[بَ هَ] (ع مص) ناگاه و نااندیشیده آمدن. (از منتهی الارب). بی اندیشه آمدن سخن و ناگاه آمدن چیزی. (غیاث اللغات). بَده. بَداهَه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بده. (از اقرب الموارد). و رجوع به بده و بداهه و بداهت شود.