بدیهه
[بَ هَ] (ع اِ) آغاز: لک البدیهه؛ یعنی تراست آغاز کردن. || ناگاه. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). مفاجاه. (از اقرب الموارد). حدیث: من رآه بدیههً هابه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || سخن بی اندیشه، یقال هو ذوبدیهه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). سخن نااندیشیده. (مهذب الاسماء): اجاب علی البدیهه؛ پاسخ گفت نااندیشیده. (از اقرب الموارد). و رجوع به بدیهه شود.