جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه اسماء: (تعداد کل: 29)

اسماء

[اَ] (ع اِ) جِ اسم: نامهاء آفریدگار جل جلاله و تقدست اسماؤه. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص91). همه را باسماء و سیما میشناخت. (ترجمهء تاریخ یمینی ص398). || اسماءالله تعالی صفات اوست تعالی شأنه. (منتهی الارب). || «علم الاسماء»، ای الحسنی و اسرارها و خواص تأثیراتها. قال البونی: ینال بها...

اسماء

[اِ] (ع مص) نام کردن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). نام نهادن: اَسْماه ایاه و به. || بلند کردن. || بجانب سماوه رفتن. (منتهی الارب). بناحیت سماوه رفتن. (تاج المصادر بیهقی). || گشادن. باز کردن. نهادن، چنانکه دری را در کویی یا صحنی. آویختن در: الی ان صرنا الی درب قد...

اسماء

[اَ] (ع اِ) نام زنی است. (مهذب الاسماء). از نامهای عربی مشترک میان مرد و زن است. برخی اصل آنرا وَسْماء دانند بمعنی صفتی و برخی آنرا جمع اسم دانند و برخی اشتقاق اول را در نام زنان و اشتقاق دوم را در نام مردان صحیح دانسته اند. (تنقیح المقال...

اسماء

[اَ] (اِخ) از عرایس عربست:
آذنتنا ببینها اسماء
رب ثاوٍ یمل منه الثواء.(1)
(از معلّقهء حارث بن حِلِّزه).
(عقدالفرید چ محمد سعید العریان ج6 ص120).
و رجوع به فهرست الموشح شود.
(1) - شاید منوچهری در بیت ذیل اشاره بهمین مطلع کرده است:
آنکه گفته ست آذنتنا وآنکه گفت اَلاّ هُبی
آنکه گفت السیف اصدق وآنکه گفت ابلی...

اسماء

[اَ] (اِخ) در فارسی اسما گویند. (غیاث). نام معشوقهء سعد و او را اسماء بنت اسماء گفتندی. (شرفنامهء منیری) (مؤید الفضلاء). و گویند وی از مادر خویش وجیه تر بود و چون سعد وی را بنکاح درآورد، صاحب تجمل شد. (شرح خاقانی) :
چشمه بانوی و درخت است اخستان
هر دو با...

اسماء

[اَ] (اِخ) نام زوجهء ابومسلم خراسانی. (احوال و اشعار رودکی تألیف نفیسی ج1 ص287).

اسماء

[اَ] (اِخ) ابن حارثهء اسلمی. شیخ طوسی در رجال خود او را در عداد صحابهء رسول (ص) شمرده گوید: وی ساکن مدینه بود. و بعضی گویند که اسماء و هند دو پسر حارثه خادم پیغمبر و همواره ملازم درگاه آن حضرت بودند. واقدی وفات او را در بصره بسال 66...

اسماء

[اَ] (اِخ) ابن خارجه بن حصن بن حذیفه الفزاری. یکی از تابعین از رجال طبقهء اولی از مردم کوفه. وی بخشنده و کثیرالسخا و در نزد خلفا مقرب بود. و بسال 66 ه . ق. در 80 سالگی درگذشت. (از قاموس الاعلام ترکی) (اعلام زرکلی ج1 ص102). و رجوع بفهرست...

اسماء

[اَ] (اِخ) ابن ربان(؟) صحابی است. (از قاموس الاعلام ترکی).

اسماء

[اَ] (اِخ) ابن عبید. ابن الجوزی در سیره عمر بن عبدالعزیز بوسایطی از او درباب خلیفهء مزبور دو روایت آورده است. (سیره عمر بن عبدالعزیز مصحح محب الدین الخطیب چ مصر ص73 و 117).

اسماء

[اَ] (اِخ) بنت ابی بکربن ابی قحافه صدیق. دختر بزرگ خلیفهء اول. خواهر عایشه و زوجهء زبیر است و بلقب ذات النطاقین مشهور و ملقب باشد و او مادر عبدالله بن زبیر است که بعد او یزیدبن معاویه نُه ماه در مکه خلافت کرد. در آن زمان که لشکر حجاج...

اسماء

[اَ] (اِخ) بنت ابی مسلم خراسانی، و بومسلم را فرزند جز دو دختر نبود: یکی را نام فطمیه [ظ: فطمه یا فاطمه] و دیگری اسماء بنت بومسلم. (مجمل التواریخ والقصص صص328 - 329).

اسماء

[اَ] (اِخ) بنت اشعث بن قیس. او زوجهء حسن بن علی علیهماالسلام بود و معاویه او را زهری فرستاد و گفت ده هزار درم دهم و هم ترا یزید پسرم بزنی کند، اگر بدین زهر حسن را بکشی. و او بپذیرفت و پس از وفات حسن علیه السلام معاویه او...

اسماء

[اَ] (اِخ) بنت احمدبن جعفربن موسی الصلیحی. رجوع بحرّهء صلیحیه و اعلام زرکلی ج1 ص101 شود.

اسماء

[اَ] (اِخ) بنت خمارویه. رجوع به قطرالندی و اعلام زرکلی ج1 ص102 شود.

اسماء

[اَ] (اِخ) بنت رُفَید. از او روایت شده: دخلنا علی النبی صلی اللهعلیه وسلم، فاتی بطعام فعرض علینا فقلنا لانشتهیه، فقال «لاتجمعن کذباً و جوعاً». (عیون الاخبار ابن قتیبه جزء 9 ص231).

اسماء

[اَ] (اِخ) بنت رقاعه. یکی از زنان که رسول (ص) او را نکاح کرد و پیش از آنکه برسول رسد نماند. (تاریخ گزیده چ براون ج1 ص161).

اسماء

[اَ] (اِخ) بنت شَکَل. صحابیه است.

اسماء

[اَ] (اِخ) بنت عمروبن عدی بن یاسربن سوادبن غنم بن کعب الانصاریه السلمیه، مکناه بامّمنیع. مادر معاذبن جبل است. رجوع به الاصابه ج 8 ص8 شود.

اسماء

[اَ] (اِخ) بنت عمیس الخثعمیه. صحابیه است. شوهر اول وی جعفربن ابیطالب بود و با او بحبشه هجرت کرد و بعد از شهادت جعفر با ابوبکر صدیق و پس از ارتحال او با علی علیه السلام ازدواج کرد و شش فرزند داشت: عبدالله، محمد و عون از جعفر، محمد از...

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.