جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ارزن: (تعداد کل: 5)
ارزن
[اَ زَ] (ع اِ) معرب ارژن. چوبی که از وی عصا سازند. (غیاث). درختی است سخت چوب که از وی عصا سازند. (منتهی الارب). نوعی از بادام کوهی که ثمر آن بسیار تلخ باشد و آنرا در دواها بکار برند و چوب آنرا عصا کنند و پوست آنرا بر کمان...
ارزن
[اَ زَ] (ع ن تف) نعت تفضیلی از رزین. محکم تر. رزین تر: ارزن من النُضار؛ یعنی الذهب. (مجمع الامثال میدانی).
ارزن
[اَ زَ] (اِخ) (دشتِ...) اَرژَن. موضعی است میان شیراز و کازرون به سی فرسخی شیراز. (منتهی الارب). موضعی است بفارس قرب شیراز و چنانکه شنیده ام چوب ارژن که از آن مقرعه و عصا کنند بدانجا روید و عضدالدولهء دیلمی روزی برای تفرج و صید بدانجا شد و ابوالطیب متنبی...
ارزن
[اَ زَ] (اِخ) یا ارزن الروم. شهریست به ارمینیه. (منتهی الارب). ارزن و ارزن الروم شهری از بلاد ارمینیه و اهل آن ارمن باشند و اکنون اکبر و اعظم از ارزن آتی الذکر است و سلطانی مستقل دارد و دارای ولایت و نواحی وسیع و پرنعمت است و سلطان آن...