ارزن
[اَ زَ] (اِخ) (دشتِ...) اَرژَن. موضعی است میان شیراز و کازرون به سی فرسخی شیراز. (منتهی الارب). موضعی است بفارس قرب شیراز و چنانکه شنیده ام چوب ارژن که از آن مقرعه و عصا کنند بدانجا روید و عضدالدولهء دیلمی روزی برای تفرج و صید بدانجا شد و ابوالطیب متنبی در صحبت او بود و در وصف او گفت:
سُقیاً لدشت الارزن الطوال
بین المروج الفیح و الاغیال. (معجم البلدان).
- مرغزار دشت ارزن؛ این مرغزار که بر کنار بحیرهء ارزن است و بیشه است و معدن شیر طول آن ده فرسنگ در عرض یک فرسنگ. (فارسنامهء ابن البلخی ص 154).
سُقیاً لدشت الارزن الطوال
بین المروج الفیح و الاغیال. (معجم البلدان).
- مرغزار دشت ارزن؛ این مرغزار که بر کنار بحیرهء ارزن است و بیشه است و معدن شیر طول آن ده فرسنگ در عرض یک فرسنگ. (فارسنامهء ابن البلخی ص 154).