جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه احمد: (تعداد کل: 3,007)

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد شافعی، معروف به ابن یقظان و مکنی به ابوالحسین. او راست: فروع فی مذهب الشافعی. وفات او به سال 359 ه .ق . بود.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد الشافعی الحکیم الطبیب و المحامی. او راست: بلاغ الامنیه بالحصول الصحیه فیه وصف الداء و بیان طرق التحفظ و الاتقاء و در مطبعهء شرف بسال 1305 ه .ق . بطبع رسیده است. (معجم المطبوعات).

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد شافعی، ملقب به نجم الدین و معروف به قمولی. او راست: موضح الطریق در شرح اسماءالله الحسنی. وفات به سال 737 ه .ق .

احمد

[اَ مَ] (اِخ) (شاه) ابن محمد شاه هندی (1160 - 1165 ه .ق .). او ابومنصور خان را بوزارت برکشید. غازی الدین خان بن نظام الملک احمدشاه را بگرفت و میل کشید و عزالدین محمد بن معزالدّین بن بهادرشاه را از حبس برآورده بجای او بسلطنت نشانید. رجوع بمجمل التواریخ...

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد شقانی. او در اواخر مائهء چهارم هجریه بوده است و معاصر است با غزنویان و با شیخ اجل ابوسعید و ابوالحسن خرقانی همعصر. صاحب نفحات الانس نقل احوال وی را از کتاب کشف المحجوب نموده میگوید: وی در فنون علوم چه اصول و چه فروع...

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد شبلی. او راست: حاشیه بر شرح اجرومیهء خالد ازهری.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد شمنی. او راست: منهج السالک فی الکلام علی الفیه ابن مالک. کمال الدرایه فی شرح النقایه. حاشیه شفا فی تعریف حقوق المصطفی تألیف عیاض بن موسی به نام مزیل الخفا عن الفاظ الشفا و المنصف من الکلام علی مغنی ابن هاشم. وفات 872 ه .ق...

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد شنکبائی. محدث است.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد صابونی حنفی، مکنی به ابوبکر. او راست: هدایه فی الکلام و البدایه. وفات به سال 508 ه .ق .

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد صاغانی، مکنی به ابوحامد. او از بزرگان منجمین و علماء ریاضی قرن چهارم هجری است. وی براعتی تمام در اسطرلاب داشته و از اینرو به اسطرلابی مشهور است و معاصر با طائع بالله عباسی و القادر بالله و در علم هندسه و هیئت در زمان...

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد الصاوی (1175-1241 ه . ق.).(1) العارف بالله الشیخ احمدبن محمد الصاوی المالکی الخلوتی. مولده فی صاع الحجر بشاطی النیل من اقلیم الغربیه بمصر و کان والده من کبار الاولیاء. حفظ القرآن فی بلده ثم انتقل الی الجامع الازهر فی طلب العلم و ذلک سنه 1187....

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد الصخری الخوارزمی، مکنی به ابوالفضل. ابومحمد محمودبن ارسلان در تاریخ خوارزم گوید: او یکی از مفاخر خوارزم است و در اواخر سال 406 ه .ق . کشته شده است. وی ادیبی کامل و عالمی ماهر و کاتبی بارع و شاعری ساحر بود. و ابومنصور ثعالبی...

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد الصغانی. رجوع به احمدبن محمد صاغانی شود.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد الصلحی، مکنی به ابوالخطاب. او ادیبی فاضل و کاتبی نیکوخط و صاحب شعری رقیق و سائر در السنه است. ابوسعد در مذیل ذکر او آورده و این دو بیت از اشعار اوست:
یا راقد العین عینی فیک ساهره
و فارغ القلب قلبی فیک ملاَن
انی اری منک عذب...

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد الصوفی. او یکی از مشایخ اهل طریقت و از شیوخ قشیری است. و صاحب روضات الجنات گوید: ظاهراً این شیخ همانست که قشیری او را بعنوان احمد اسود دینوری در ذیل مشایخ معاصر خود آورده است. (روضات الجنات ص 60 س 15).

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد صوفی، مکنی به ابوالحسین نوری. او راست: مقامات القلوب. وفات 295 ه .ق . (کشف الظنون). و رجوع به ابوالحسین نوری شود.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد صینی حلبی صنوبری. از اشعار اوست در گل:
زعم الورد أنه هو ابهی
من جمیع الانوار و الریحان
فأجابته أعین النرجس العق
س بذل من فوقها و هوان
ایما أحسن التورد أم مق
له ریم من فضه الاجفان
ام فماذا یرجو بحمرته الخدْ-
د اذا لم یکن له عینان
فزها الورد ثم قال مجیبا
بقیاس...

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد الطالقانی، مکنی به ابوبکر. او بعربی شعر میگفت و دیوان او پنجاه ورقه است. (ابن الندیم).

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد الطبری ترنجی، مکنی به ابوالحسن، از مردم طبرستان و عالم بصناعت طب. وی طبیب امیر رکن الدوله بود. او راست: الکُنّاش معروف به المعالجات البقراطیه و آن از اجل و انفع کتب فن است که در آن امراض و مداوات آنها را استقصا کرده و...

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد طبری، مکنی به ابوعمرو حنفی. متوفی به سال 340 ه .ق . او راست: شرح الجامع الکبیر و شرح الجامع الصّغیر تألیف محمد بن حسن شیبانی.

با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

بازی ادبی بِیتاس

💫 بیتاس، جایی که شعر، بازی و احساس در کنار هم معنا پیدا می‌کنند.

مشاهده و دانلود

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید