جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه عبدالله: (تعداد کل: 251)

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن عمر بن عبدالله بن احمد ملقب به بامخرمه. مفتی یمن و علامهء عصر خود بود. به حضرموت و زبید و الشحر و عدن و تعز و حرمین تدریس کرد و به سال 943 ه . ق. قضاوت الشحر را یافت سپس استعفا کرد و به...

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن عمر بن عثمان بن عفان الاموی القرشی. شاعری ظریف طبع و سخاوت مند بود. در جنگهائی که مسلمه بن عبدالملک به روم کرد با وی بود. بخاطر سکونت او در قریه العرج وی را عرجی لقب دادند. او به اتهام قتل بندهء خویش به امر...

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن عمر بن عیسی ، مکنی به ابویزید دبوسی. نخستین کس است که علم خلاف را بوجود آورد. نسبت او به «بوسیه» بین بخاری و سمرقند است. مردی فقیه بود و به سال 420 ه . ق. به بخاری درگذشت. او راست تأسیس النظر. (از الاعلام...

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن عمر بن غانم بن شرحبیل الرعینی. قاضی، فقیه و پادشاه بود و از مردم افریقیه است. برای کسب علم به شام و عراق رفت. هارون الرشید به سال 171 ه . ق. وی را قضاء افریقیه کرد و بدان شغل بود تا به سال 190...

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن عمر بن محمد مشهور به الافیونی. از ادباء و شعراء عصر خود بود. مولد او طرابلس شام است و به مصر رفت و سپس به شام بازگشت و تا پایان عمر در دمشق سکونت جست. وی به سال 1154 ه . ق. به دمشق درگذشت....

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن عمروبن حرام بن ثعلبه. از بزرگان صحابه و از نقباء اثناعشر است. وی با 70 تن از انصار در عقبه و جنگ بدر شرکت کرد و به سال 3 ه . ق. در جنگ احد به قتل رسید. (از الاعلام زرکلی).

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن عمروبن عاص از قریش و صحابی است. در جاهلیت کتابت میکرد و سریانی را نیک میدانست. او پیش از پدر اسلام آورد و از حضرت رسول اجازه خواست تا آنچه او گوید بنویسد. وی مردی کثیرالعباده بود چندانکه پیغمبر او را فرمود جسد ترا بر...

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن عمروالنهدی. از اصحاب مختار ثقفی است. در جنگ صفین با علی (ع) حاضر بود و در جنگهای مختار حضور داشت و در جنگ مصعب بن زبیر در نزدیکی کوفه به سال 67 ه . ق. به قتل رسید. (از الاعلام زرکلی).

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن عوده بن عبدالله صوفان بن عیسی القدومی. فقیه حنبلی و از مردم فلسطین است. از تألیفات اوست: المنهج الاحمد فی درهء المثالب التی تنمی لمذهب الامام احمد. بغیه النساک و العباد فی البحث عن ماهیه الصلاح و الفساد. هدایه الراغب الاجوبه الدریه فی دفع الشبه...

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن عوف، مکنی به ابومسلم. رجوع به ابومسلم خولانی تمیمی عبدالله شود.

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن عیسی بن بختویه. رجوع به ابن بختویه ابوالحسن عبدالله بن عیسی شود.

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن عیسی الاصفهانی ثم التبریزی مشهور به افندی. در حدود سال 1130 ه . ق. به تبریز درگذشت. عالم امامی است. از تألیفات اوست: ریاض العلماء در چند مجلد که دو مجلد آن به خط مؤلف در کتابخانهء دانشکده ادبیات تهران موجود است. (از الاعلام زرکلی)...

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن غانم الدراجی الهذالی النجاعی. از مردم جزائر و فقیه و متصوف است. تولد و تعلیم او در قسطنطنیه بود، سپس به تونس و مدینه رفت و در مدینه سکونت جست. از تألیفات اوست: ارشاد اهل الهمم العلیه فی الادعیه النبویه. وی به سال 1296 ه...

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن فروخ الفارسی. فقیه و عالم به احادیث و از مردم افریقا بود. روح بن حاتم قضاوت بروی عرضه کرد و او نپذیرفت. به سال 176 ه . ق. به مصر درگذشت. (از الاعلام زرکلی).

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن فیصل بن ترکی. از امراء نجد است بعد از پدر به اتفاق آل سعود ولایت نجد یافت. و در آغاز کار سیاستی نیکو پیش گرفت. سپس با بنی اعمام خویش بدرفتاری کرد و آنان وی را به سال 1277 ه . ق. خلع کردند و...

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن قاسم بن مظفربن علی شهرزوری ملقب به المرتضی. مردی فاضل بود و او را شعری رائق است. مدتی به بغداد اقامت کرد سپس به موصل رفت و تا پایان عمر قضاوت آنجا را بعهده داشت. وی به سال 465 ه . ق. متولد شد و...

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن قحطان بن اسعدبن ابی یعفر. به سال 333 ه . ق. در عهد عباسیان ولایت یمن را مستق بعهده داشت و خطبهء عباسیان را قطع کرد و به نام ممالیک مصر خطبه خواند به سال 387 ه . ق. به زبید درگذشت. (از الاعلام زرکلی).

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن قیس. رجوع به ابوخمیصه عبدالله بن قیس شود.

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن قیس بن سلیم بن حضاربن حرب. رجوع به ابوموسی اشعری عبدالله بن قیس و الاعلام زرکلی شود.

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن کثیر الداری المکی. رجوع به ابن کثیرعبدالله بن کثیر و الاعلام زرکلی شود.

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.