جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه احمد: (تعداد کل: 3,007)
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابی حفص کبیر بخاری. او راست: فتاوی ابی عبدالله.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابی الحواری مکنی به ابوالحسن(1). از جملهء اجلهء مشایخ شام. جنید دربارهء او گفت: احمدبن ابی الحواری ریحانه الشام. وی مرید ابوسلیمان دارانی بود. و صحبت سفیان بن عیینه و مروان بن معاویه القاری دریافته بود. از وی می آید که گفت: الدنیا مزبله مجمع الکلاب...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابی خالد. یکی از خوشنویسان معروف در خط عربی. (ابن الندیم).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابی خالد. رجوع به احمدبن یزید...شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابی خالد الاحول. هندوشاه در تجارب السلف (ص168) آرد: او از مولی زادگان است. مردی داهی و عاقل و فَطِن و ادیب و کاتب و فصیح بود و در امور مملکت سداد و بصارت داشت. مأمون با او گفت که حسن بن سهل بسبب تغییر مزاج...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابی خالد الضریر مکنی به ابوسعید. رجوع به احمدبن خالد الضریر مکنی به ابوسعید شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابی خمیصه. محدث است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابی خیثمه. ابوعبیدالله محمد بن عمران المرزبانی در الموشح از او روایت کند. (الموشح چ مصر ص27، صص144 - 146، ص152، 154، 156، 171، 173، 203، 230، 239، 243، 254، 304، 359، 360، 362).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابی الخیر زرکوب مکنی به ابوالعباس شیرازی. [ نیمهء اول قرن هشتم ] وی به معین و فخرالدین ملقب بوده و مؤلف تاریخی است از شهر شیراز«شیرازنامه» که آن را بعد از مراجعت از سفر حج در سال 744 ه . ق. تألیف کرده و او...
احمد
(اِخ) ابن ابی داود ابوعبدالله. (الموشح ص270، 341، 345).
احمد
[ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی دؤاد فرج بن جریربن ملک بن عبداﷲبن عبادبن سلام بن عبدهندبن لخم بن مالک بن قیض بن منعةبن برجان بن دوس بن الدّئل بن امیّةبن حذیفةبن زهربن ایادبن نزاربن معدبن عدنان الأیادی القاضی. او بمروّت و عصبیت معروف و وی را...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابی ذهل. رجوع به ابوذهل احمد... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابی الربیع المالقی مکنی به ابوالعباس. او از علمای نحو و حدیث و فقیه و راویه است. از مردم مالقهء اسپانیا و وفات او به سال 409 ه . ق. بوده است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابی الرّجا مکنی به ابوالولید. در نامهء دانشوران (ج2 ص275) آمده است که او: از مشاهیر علما و عرفای اواخر مائهء دویم و اوایل مائهء سیم هجریه است زمان هارون الرشید تا اوایل خلافت المتوکل علی الله را دریافته. مولد و منشأ وی قریهء ازاذانست که...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابی الرجال. رجوع به احمد صفی الدین بن صالح... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابی الرضای حموی شامی. او راست: فصل الخطاب و ملتقی الحنه فی تناسخ الکاتب و السنه. (کشف الظنون).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابی الروح. عیسی بن خلف مکنی به ابوالمواهب. وی از احفاد شیخ مرزوق رشیدی است. او راست: قره العین بمجمع البحرین که در سال 944 ه . ق. از تألیف آن فراغت یافت. (کشف الظنون).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابی السرح. رجوع به ابن ابی السرح شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابی سعد. رجوع به ص30 کتاب محاسن اصفهان مافروخی شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابی سعدان مکنی به ابوبکر. از معتبرین فضلای عرفای مائهء سیم هجری است و با معتضد و مکتفی و مقتدر معاصر بوده از اصحاب شیخ جنید بغدادی است و از اقران ابوعلی رودباری است. مولد و منشأ وی بغداد بوده بعلوم این طایفه زیاده مأنوس و...