جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه اسحاق: (تعداد کل: 403)

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن جعفر الصادق بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب. شیخ طوسی او را از صحابهء صادق (ع) شمرده و شیخ مفید در کتاب ارشاد بفضل و اجتهاد و صلاح وی شهادت داده است. ابن کاتب از وی بنیکی یاد و از او روایت...

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن جُنْدَب(1). مکنی به ابواسماعیل، ملقب به فَرائِضی. صاحب ایضاح الاشتباه آنرا بوجه مذکور ضبط کرده و همچنین در رجال شیخ طوسی با فاء آمده است، لیکن جاربردی گوید فرائضی غلط است و صحیح قرائضی با قاف است، و در رجال ابن داود نیز با قاف نوشته شده...

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن الحذاء. ابوالخزرج حسن بن برزقان انصاری از وی روایت کند، و وی از ابوعبدالله (جعفربن محمد صادق) روایت دارد. رجوع به کافی باب احتذاء از باب تجمل شود. (تنقیح المقال ج1 ص113).

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن حسان بن فوهه الخریمی مکنی به ابویعقوب. او راست:
بقیه اقمار من العز لو خبت
لظلت معدّ فی الدّجی تتسکع
اذا قمر منها تغور او خبا
بدا قمر من جانب الافق یلمع.
(الموشح ص 307 و 323).
و رجوع بعیون الاخبار ج 2 ص 128 و فهرست البیان و التبیین چ حسن السندوبی...

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن حسن بن بکران. مکنی به ابوالحسین ملقب به عَقْرانیّ (عُقْرانیّ، عِقْرانیّ) تمار. شاید نسبت به عقر باشد که نام چندین موضع آمده است. نجاشی گوید: وی در مذهب ضعیف و از جملهء غالیان بود. در کوفه او را دیدم و بدانجا ساکن بود. اسحاق کتاب شیخ کلینی...

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن حسن حارثی. معروف به ابن طولون. متوفی بسال 953 ه . ق. او راست: الغرف العلیه فی تراجم مشاهیر الحنفیه. (کشف الظنون).

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن حسن القرطبی. مشهور به ابن الزیات. او راست: کتاب المعرب و المبنی. وی در طبقهء زمخشری و امثال اوست و از نافع بن سعیدبن مجد روایت دارد. وفات وی پس از 440 ه . ق. است. (روضات الجنات ص 101).

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن حسین. او راست: ترجمهء کتاب النبات ارسطو. (کشف الظنون چ 1 ج 2 ص 304). و این نام در متن تاریخ الحکماء قفطی چ لیبسیک ص 174 س 14 و 15 بهمین صورت آمده ولی در عیون الانباء ابن ابی اصیبعه چ مصر ج 1 ص 185...

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن حماد. وی پدر اسماعیل بن اسحاق قاضی مالکی است.

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن حماد کاتب. وی در خلافت منصور و مهدی عباسی میزیست و او یکی از خوشنویسان معروف است. (ابن الندیم). و شاگردان داشت که بدوازده قلم تحریر میکردند: قلم جلیل، قلم سجلات، قلم دیباج، قلم اسطورمار کبیر، قلم ثلثین، قلم زنبور، قلم مفتح، قلم حرم، قلم مؤامرات، قلم...

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن حمید طوسی. وی بعربی شعر میگفت و دیوان او هفتاد ورقه است. (ابن الندیم).

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن حنین بن اسحاق عبادی. مکنی به ابویعقوب. طبیب مشهور (215 - 298 ه . ق.). او در علم طب یگانهء عصر خویش و در نقل و معرفت لغات و فصاحت آن از نسیج پدر خود بود و مانند پدر تعریب کتب حکمت یونانی میکرد جز اینکه تعریب...

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن حیوه. یکی از افراد سپاهیان عمر سعد، و او را مختاربن ابی عبیدهء ثقفی بکشت. (حبیب السیر ج2 جزو2 ص52).

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن الخطاب. کاتب قمامه بن زید. یکی از بلغای زبان عرب. (ابن الندیم).

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن خلف البهرانی(1). او راست در صفت شمشیر:
ألقی بجانب خصره
امضی من الاجل المتاح
و کأنما ذرّ الهبا-
ءَ علیه انفاس الرّیاح. (عقدالفرید چ محمد سعید العریان ج 1 ص 138).
(1) - در عیون الاخبار ج 2 ص 157 حاشیهء 3 بنقل از کامل مبرد: «اسحاق بن خلف النهرانی».

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن خلف شاعر. یکی از رؤسای متکلمین زنادقه (مانویه) بوده که تظاهر بمسلمانی می کرده است. (ابن الندیم). مرزبانی در الموشح در عنوان «اسحاق بن خلف البصری» آرد: انکر علی اسحاق قوله:
و لبس العجاجه و الخافقات
تریک المنا برؤس الاسل.
یرید «المنایا» فلم یستو له فی هذا البیت. و قد...

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن خُلَیْد. شیخ طوسی در رجال خود وی را از اصحاب صادق (ع) شمرده است. (تنقیح المقال ج 1 ص 114).

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن داود. شیخ طوسی در باب ثواب زیارت حضرت حسین (ع) از کتاب تهذیب آرد: علی بن معلی از وی روایت دارد، و او از ابوعبدالله روایت کند. (تنقیح المقال ج 1 ص 114).

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن ذقابا، و بقولی زقابا. محدث و متولی قضاء طلیطله. وفات او بسال 303 ه . ق. بود. (حلل السندسیه ج 2 ص 31).

اسحاق

[اِ] (اِخ) ابن راهویه. رجوع به اسحاق بن ابراهیم بن مخلد... و ابن راهویه شود.

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.