جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه عبدالله: (تعداد کل: 251)

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن طاوس بن کیسان الهمدانی. از عابدان یمن و فقهاء مشهور و از رجال حدیث و ثقه است. وی به سال 132 ه . ق. درگذشت. (از الاعلام زرکلی).

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن طاهربن الحسین بن مصعب الخزاعی. امیر خراسان و از مشهورترین والیان عصر عباسی است. وی مدتی ولایت شام یافت سپس به سال 211 ه . ق. به مصر رفت و مدت یک سال بدانجا بماند آنگاه به دینور رسید و مأمون او را ولایت خراسان...

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن طفیل الدوسی از فضلاء صحابه و قدیم الاسلام است. به حبشه مهاجرت کرد و در فتوحات ابوبکر شرکت داشت. به سال 13 ه . ق. در واقعهء اجنادین کشته شد. (از الاعلام زرکلی).

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن طیب، مکنی به ابوالفرج. رجوع به ابن الطیب ابوالفرج و و نیز به الاعلام زرکلی شود.

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن عامربن کریزبن ربیعه الاموی، مکنی به ابوعبدالرحمان. به سال 4 ه . ق. به مکه متولد شد. در خلافت عثمان ولایت بصره یافت و لشکری به سیستان فرستاد و داور و دارابجرد و مروالروز و سرخس و ابرشهر طوس و طخارستان و نیشابور و ابیورد...

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن عامر یحصبی الشامی، مکنی به ابوعمران. رجوع به ابن عامر، مکنی به ابوعمران و نیز به الاعلام زرکلی شود.

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن عباس بن عبدالمطلب القرشی الهاشمی. رجوع به ابن عباس عبدالله بن عباس و نیز به الاعلام زرکلی شود.

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن عبدالحکم بن اعین بن لیث بن رافع معروف به ابن عبدالحکم. رجوع به ابن عبدالحکم ابومحمد عبدالله و نیز به الاعلام زرکلی شود.

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن عبدالرحمان بن ابی بکر بافضل الحضرمی السعدی المذحجی. فقیه و رئیس فقیهان بلاد خود بود. از تألیفات او است: المقدمه الحضرمیه فی فقه الشافعیه. الحجج القواطع فی الواصل و القاطع. رساله فی علم الفلک و جز آن. وی به سال 850 ه . ق. متولد...

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن عبدالرحمان بن عقیل القرشی الهاشمی العقیلی ملقب به بهاءالدین. رجوع به ابن ابومحمد بهاءالدین و نیز به الاعلام زرکلی شود.

عبدالله

[عَ دُلْ لاْ] (اِخ) ابن عبدالرحمان بن فضل بن بهرام التمیمی الدارمی السمرقندی، مکنی به ابومحمد. رجوع به ابومحمدبن عبدالله بن عبدالرحمان و نیز به الاعلام زرکلی شود.

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن عبدالرحمان بن معاویه بن حدیج بن التجیبی. به سال 152 ه . ق. منصور عباسی وی را ولایت داد. او نخستین کس است که با رداء سیاه خطبه خواند. وی تا پایان عمر خویش در ولایت باقی بود و به سال 155 ه . ق....

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن عبدالرحمان بن معاویه بن هشام الاموی البلنسی. بعد از مرگ پدر خود زمام کار اندلس را بدست گرفت و سپس به سال 171 ه . ق. برادر وی هشام که ولایت عدن داشت از مارده بیامد. عبدالله با وی بیعت کرد هشام به سال 180...

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن عبدالرحمان ابی زید النفراوی القیروانی، مکنی به ابومحمد معروف به ابن ابی زید. رجوع به ابن ابی زید ابومحمد عبدالله و نیز به الاعلام زرکلی شود.

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن عبدالرحمان ناصر الاموی معروف به ابن الناصر. امیر و از نجباء خلفاء اندلس و از دوستداران علم و علماء بود. او را تصنیف ها است از جمله: کتاب العلیل و القتیل که اخبار بنی عباس را تا خلافت الراضی بن المقتدر در آن فراهم کرده...

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن عبدالرزاق بن عبدالعظیم العثمانی. فقیه مالکی است. از تألیفات او است: سلاح الایمان فی الصلاه و تلاوه القرآن. بدایه السلوک «منظومه است». تنبیه الغافل الی مرتبه العاقل. وی به سال 945 ه . ق. متولد شد و در سال 1027 ه . ق. درگذشت. (از...

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن عبدالظاهربن نشوان الجذامی ملقب به محی الدین و معروف به ابن عبدالظاهر. رجوع به عبدالظاهر محی الدین ابوالفضل و نیز به الاعلام زرکلی شود.

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن عبدالعزیزبن محمد البکری الاندلسی، مکنی به ابوعبید بکری. رجوع به ابوعبید بکری عبدالله... و به الاعلام زرکلی شود.

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن عبدالمدان الحارثی. صحابی و از سادات عرب یمن است و از جانب علی (ع) ولایت یمن یافت و در جنگی که با لشکریان معاویه به سرکردگی بسربن ارطاه کرد به سال 40 ه . ق. به قتل رسید. (از الاعلام زرکلی).

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن عبدالمطلب بن هاشم الهاشمی القرشی ملقب به الذبیح پدر رسول (ص) است. به سال 81 قبل از هجرت مدینه متولد شد و به سال 53 قبل از هجرت درگذشت. وی کوچکترین پسران عبدالمطلب بود پدرش نذر کرد که هرگاه خدا ده فرزند به او عطا...

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.