جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه ابوعبدالله: (تعداد کل: 918)

ابوعبدالله

[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) معاذبن هشام بن عبدالله الجهنی. از روات حدیث است.

ابوعبدالله

[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) معافری. محمد بن احمد. فقیه و ادیب اندلسی. مولد او به سال 591 ه . ق. بشهر بلنسیه. و او را چند منظومه در علوم مختلفه است. وفات وی باسکندریه بود.

ابوعبدالله

[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) معافری. محمد بن سلیمان بن ربیع اندلسی. مولد او در 585 ه . ق. بشاطبه. وی از موطن خویش برای کسب علوم بمشرق شد و سپس در اسکندریه اقامت گزید و تا گاه وفات در سال 672 ه . ق. بدانجا ببود. او را تألیفی...

ابوعبدالله

[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) المعتز. زبیربن جعفر. رجوع به معتز شود.

ابوعبدالله

[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) معصومی اصفهانی محمد بن عبدالله بن احمد. فقیه و حکیم، شاگرد شیخ الرئیس ابوعلی حسین بن سینا. مولد و منشأ او اصفهان است و در جوانی به تحصیل ادب و فقه و علوم عقلیه پرداخت و آنگاه که شیخ الرئیس به اصفهان بود معصومی بخدمت...

ابوعبدالله

[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) معلی بن سلام دمشقی. از روات حدیث است و احمدبن معلی بن یزید از او روایت کند.

ابوعبدالله

[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) معمربن سلیمان الرقی. از روات حدیث است.

ابوعبدالله

[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) مغربی. ابن احمدبن اسماعیل. یکی از بزرگان مشایخ صوفیه. ابراهیم شیبانی و ابراهیم خواص از شاگردان وی بودند. و شیخ فریدالدین عطار گوید: این دو ابراهیم که از او خاسته اند خود شرح دهندهء کمال او بسند، یکی ابراهیم شیبان و دوم ابراهیم خواص رحمهماالله...

ابوعبدالله

[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) مغربی. محمد بن ابی حنیفه نعمان مغربی. فقیه شیعی. مولد او بمغرب در 340 ه . ق. بود و با پدر خویش ابی حنیفه در موکب معز خلیفهء فاطمی به مصر شد و پس از پدر خود ابوحنیفه و برادر خویش ابوالحسن بروزگار عزیز و...

ابوعبدالله

[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) مغربی نحوی. او راست: الفریده البارزیه فی حلّ قصیده الشاطبیه.

ابوعبدالله

[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) المغیره بن شعبه. صحابی است و بعضی کنیت او را ابوعیسی گفته اند.

ابوعبدالله

[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) مفجع. محمد بن عبدالله الکاتب البصری. او شاگرد ثعلب و شاعری شیعی است و میان او و ابوبکربن درید مهاجاتی است و او را قصیده ای است در مدیح امیرالمؤمنین علی علیه السلام. و دیوان او نزدیک صد ورقه است و او راست: کتاب الترجمان...

ابوعبدالله

[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) المقتفی. لامرالله محمد بن احمد المستظهر بالله. رجوع به مقتفی... شود.

ابوعبدالله

[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) مقدادبن عبدالله بن محمد بن حسین سیوری اسدی حلّی. فقیه شیعی، معروف بفاضل مقداد. شاگرد شهید. او راست: کنزالعرفان، تنقیح و شرح باب حادی عشر، شرح مبادی الاصول و ارشادالطالبین. و شرح نهج المسترشدین علاّمه در کلام. وی تا سال 822 ه . ق. حیات...

ابوعبدالله

[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) مقری. محمد بن احمدبن مقری. یکی از شیوخ تصوف است در مائهء چهارم ه . ق. او درک صحبت شیخ یوسف بن الحسین و عبدالله خراز رازی و مظفر کرمانشاهی و ابومحمد رویم و ابومحمد جریری و ابوالعباس ابن عطا کرده است. گویند ویرا پنجاه...

ابوعبدالله

[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) مکحول بن ابی مسلم شهراب بن شادل بن سندبن سروان بن بردیک و جد او شادل از اهل هرات بوده و دختر یکی از پادشاهان کابل را بزنی کرده و شهراب آنگاه که زنش بار داشت بمرد و آن زن بکابل بازگشت و مکحول را...

ابوعبدالله

[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) منصوربن دینار. از روات حدیث است.

ابوعبدالله

[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) مِنیّ. یکی از علمای لغت است.

ابوعبدالله

[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) موسی بن داود. از روات حدیث است.

ابوعبدالله

[اَ عَ دِلْ لاه] (اِخ) موسی بن عبدالرحمن یا عبدالله الجهنی. مولی جهینه. از روات حدیث است.

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.