جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه محمد: (تعداد کل: 694)
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن علی بن ابی طالب (ع). رجوع به ابن حنفیه محمد بن علی بن ابیطالب(ع) و نیز رجوع به وفیات الاعیان ج2 صص21 - 23 شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن علی بن احمد ادفوی. رجوع به ادفوی ابوبکر محمد... شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن علی بن امیه. رجوع به ابوحشیشه شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن علی بن حسن بن عمر واسطی. رجوع به ابن ابی صقر ابوالحسن شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن علی بن حسین بابویه قمی. رجوع به ابن بابویه ابوجعفر محمد... شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن علی بن حسین بن قاسم حسنی همدانی، مکنی به ابوالحسن و ملقب به وصی. صاحب جعفربن محمد بن نصیرخلدی و وصی امیرنوح سامانی صاحب خراسان و ماوراءالنهر بود. او از ابومحمد جلاب و از او حاکم ابوعبدالله و ابوسعید گنجرودی حدیث شنیده است و در...
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن علی بن حمزه... رجوع به ابن حمزه عمادالدین ابوجعفر محمد... شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن علی بن سهل ماسرجسی. رجوع به ابوالحسن محمد شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن علی بن عبدالله بن العباس بن عبدالمطلب. پدر سفاح و منصور خلیفهء عباسی است. در سال 98 ه . ق. در شام ابوهاشم فرزند محمد حنفیه با وی بیعت کرد و او را گفت خلافت در تو و اولاد تو خواهد بود و کتب خویش...
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن علی. رجوع به ابن دهان فخرالدین ابوشجاع محمد بن علی و نیز رجوع به وفیات الاعیان ج5 ص12 و 13 شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن علی بن عبدالواحد زملکانی، مکنی به ابوالمعالی و ملقب به کمال الدین شافعی و متوفی به سال 727 ه . ق. او راست البرهان فی اعجاز القرآن. (از کشف الظنون).
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن علی بن عبیداللهبن ودعان. حاکم موصل. متوفی به سال 594 ه . ق. مکنی به ابونصر و مدون اربعین الودعانی که چهل خطبه در آن گرد آورده است. (از کشف الظنون).
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن علی بن عمر بن حسین بن مصباح. رجوع به ابن عسکر محمد... شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن علی بن عمر بن محمد تمیمی مازری، مکنی به ابوعبدالله فقیه مالکی و محدث. او راست: شرح صحیح مسلم به نام «کتاب المعلم بفوائد کتاب مسلم» و ایضاح المحصول فی برهان الاصول و غیره. وفات او در سال 536 در 83سالگی بوده است. (از وفیات...
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن علی بن فارس. رجوع به ابن معلم ابوالغنایم محمد... شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن علی بن لیث، مکنی به ابوعلی (محرم 298 - ذی الحجه 298 ه . ق.) بعد از اسیر شدن لیث بن علی مردم سیستان با برادر او ابوعلی محمد بیعت کردند محمد در این تاریخ فقط بر سیستان و قسمت شرقی ممالک صفاری یعنی بست...
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن علی بن محمد بن حسن ظهیری کاتب سمرقندی بهاءالدین ملقب به ظهیری دبیر طمغاج خان از ملوک خانیه. او راست: انشاء کتاب سندبادنامه که به نام قلج طمغاج خان بن قلج قراخان کرده است و آن به اهتمام احمد آتش در 1328 ه . ق....
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن علی بصری. رجوع به ابوالحسین بصری شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن علی خسروی سرخسی، مکنی به ابوبکر. رجوع به خسروی.... شود.
محمد
[مُ حَمْ مَ] (اِخ) ابن علی قشیری. رجوع به ابن دقیق السعید شود.