جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه احمد: (تعداد کل: 3,007)
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسین بن حسن بن عبدالصمد الجعفی الکندی الکوفی المعروف بالمتنبی. رجوع به ابوالطیب متنبی و ص82 و 111 کتاب محاسن اصفهان مافروخی شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسین بن خیرون حافظ. محدث است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسین بن زیدبن فضاله البلدی. ابن ابی اصیبعه گوید که احمدبن ابی الاشعث، مقاله فی النوم و الیقظه را بدرخواست وی بزبان عزوربن طبیب یهودی بلدی، نوشته است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسین بن سهل فارسی مکنی به ابوبکر. او راست: عیون المسائل در نصوص شافعی. وفات به سال 702 ه . ق.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن الحسین بن العباس بن الفرج النحوی مکنی به ابوبکر و معروف به ابن شقیر. او بروایت کتب واقدی بواسطه احمدبن عبید مشهور است و وفات او در صفر سال 317 ه . ق. بروزگار المقتدر بود. وی در طبقهء ابوبکر سراج است و تصانیفی دارد، از...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن الحسین بن عبیداللهبن ابراهیم بن عبدالله الاسدی الغضاری. ادیبی ذکی و فاضل و او را خطی شبیه بخط ابن مقله بود که تمیز میان آن و خط ابن مقله صعب بود. (معجم الادباء یاقوت ج1 ص118).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن الحسین بن عبیدالله الغضائری مکنی به ابوالحسین معروف به ابن الغضائری. رجوع به ابن عضائری ابوالحسین احمد ... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسین بن علی. رجوع به ابوبکر بیهقی شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن الحسین بن علی بن احمدبن محمد بن عبدالملک الزیات. رجوع به ابوطالب احمد...شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسین بن علی بن بابویه حنّائی دمشقی. محدث است. رجوع به تاج العروس مادهء ب و ب شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسین بن علی بن عبدالله بن موسی بیهقی خسروجردی مکنی به ابوبکر. او راست: جماع ابواب وجوه قرائه القرآن. و مناقب الامام احمدبن محمد بن حنبل. و فصوص الشافعی در ده جلد. و کتاب الاسماء والصفات. و انتقاد علی الشافعی. و بیان خطأ من اخطا الشافعی....
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسین بن قاسم بن حسن بن علی مکنی به ابوبکر و ملقب به فلکی. و او جدّ ابوالفضل الفلکی الحافظ الهمذانیست. شیرویه گوید: احمد فلکی از حسن بن حسین تمیمی و ابوالحسن علی بن حسن بن سعد بزاز و ابوبکر عمر بن سهل الحافظ روایت کند...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسین بن محمد جریری. رجوع به ابومحمد جریری شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسین بن مهران مکنی به ابوبکر مقری. از مردم اصفهان. نزیل نیشابور. مصنف کتاب الغایه و الشامل فی القراآت و کتاب سجودالقرآن. وفات او بسال 381 ه . ق. بود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسین بن یحیی بن سعید ملقب به بدیع الزمان همدانی و مکنی به ابوالفضل. یاقوت در معجم الادباء (چ مارگلیوث ج1 ص94 ببعد) آرد: ابوشجاع شیرویه بن شهردار در تاریخ همدان آورده است که احمدبن حسین بن یحیی بن سعیدبن بشر ابوالفضل ملقب به بدیع الزمان...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسین ابوالحسین بن عبیدالله غضائری. رجوع به ابن غضائری شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسین اهوازی. او راست: شوارد الشاهد.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسین برازی فتاکی شافعی مکنی به ابوالحسین. او راست: کتاب المناقضات. وفات به سال 448 ه . ق.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن الحسین البردعی. رجوع به بردعی احمد... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسین بغدادی معروف به شبان. محدث و شیخ مخلّد باقرجی است.