جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه حسن: (تعداد کل: 522)
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن محمد بن حسن بن زهره حلبی. نقیب الاشراف به حلب، امیر طبل خانه و عزل شد و در766 ه . ق. درگذشت. (دررالکامنه ج2 ص35).
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن محمد بن حسن. رجوع به حسن نقشبندی و حسن حلیمی و حسن صاغانی شود.
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن محمد بن حسن بن بزرگ امید. رجوع به حسن نومسلمان شود.
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن محمد بن حسن بن حمدون. رجوع به حسن کاتب شود.
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن محمد بن حسن بن علی بغدادی. رجوع به حسن خلال شود.
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن محمد بن حسن بن علی. رجوع به حسن صغانی شود.
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن محمد بن حسن بن محمد بن محمد بن بزرگ امید. رجوع به حسن نومسلمان و غزالی نامه حاشیهء ص37 شود.
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن محمد بن مروان الموثق. در 607 ه . ق. درگذشت. او راست: «الفائق فی علم الوثائق». (هدیه العارفین ج1 ص280).
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن محمد بن حسن ازمیری. رجوع به حسن ازمیری شود.
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن محمد بن حسن شیبانی. رجوع به حسن قمی شود.
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن محمد بن حسن طوسی. وی پسر شیخ الطائفهء طوسی صاحب تهذیب و استبصار میباشد. و کنیت او ابوعلی و تا 515 ه . ق. زندگی میکرده است. قسمتهائی از کتاب «بشاره المصطفی» که به نام «امالی ابن الشیخ» نیز معروف است، از املای وی بوده که...
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن محمد بن حسین بن حسن مصری خلیلی. محدث است و در محرم 720 ه . ق. درگذشته. (دررالکامنه ج2 ص35).
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن محمد بن حسین قمی اعرج. رجوع به حسن نیشابوری و نظام اعرج شود.
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن محمد بن سلیمان بن حمزه. در 710 ه . ق. متولد شد و در 770 ه . ق. درگذشت. محدث است. (دررالکامنه ج2 صص35-36).
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن محمد بن سماعه بن مهران کوفی. شیعی واقفی مذهب، درگذشتهء 263 ه . ق. او راست: کتاب «البشارات»، «الحیض»، «الدلائل»، «الزهد»، «السهو»، «الشراء والبیع»، «الصلاه»، «الصیام»، «الطلاق»، «الطهور»، «العبادات»، «الغیبه»، «الفرائض»، «القبله»، «المواقیت» و «النکاح». (هدیه العارفین ج1 ص267).
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن محمد بن شرفشاه. رجوع به حسن استرآبادی شود.
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن محمد بن صالح بن محمد بن محمد. خوش خط بود و از یونس دبوسی در قاهره علم آموخت و در 772 ه . ق. درگذشت. او راست: معجم الشیوخ که شیوخ مصر و شام از زن و مرد را در آن یاد کرده است. (دررالکامنه ج2...
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن محمد بن صباح. رجوع به حسن زعفرانی شود.
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن محمد بن عبدالرحمان. رجوع به حسن عکبری شود.
حسن
[حَ سَ] (اِخ) ابن محمد بن عبدالرحمان بن علی اربلی. متولد در 658 ه . ق. شاگرد ابن عبدالدائم بود، و برزالی و ابن سیدالناس و ابن رافع از وی روایت دارند. (دررالکامنه ج2 ص37).