جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه عبدالله: (تعداد کل: 251)

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد بن ناجیه البربری الاصل البغدادی از حفاظ حدیث و مردی ثقه بود. او راست: مسند. وی به سال 301 ه . ق. درگذشت. (از الاعلام زرکلی).

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد بن نافع بن مکرم، مکنی به ابوالعباس. مردی زاهد و از صلحا بود و از نشابور پیاده به مکه رفت مدت 70 سال عمر کرد. وی به سال 384 ه . ق. درگذشت. (از الاعلام زرکلی).

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد بن ناقیا ، مکنی به ابوالقاسم و معروف به ابن ناقیا. رجوع به ابن ناقیا ابوالقاسم عبدالله شود.

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد بن وداع بن زیار. رجوع به ابن وداع عبدالله شود.

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد بن هبه الله ملقب به شرف الدین و معروف به ابن ابی عصرون. رجوع به ابن ابی عصرون و الاعلام زرکلی شود.

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد بن یوسف بن نصر الازدی، مکنی به ابوالولید و معروف به ابن فَرَضی. رجوع به ابن فرضی ابوالولید و نیز الاعلام زرکلی شود.

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد بن یوسف زوزنی. مردی ادیب و از شعراء ظرفاء بود. پادشاهان خراسان او را جهت ندیمی خویش و تربیت و تعلیم فرزندانشان برگزیدند. وی مردی بسیار بذله گو و حاضرجواب و کوتاه قامت بود و قیافه ای مضحک داشت. سال 431 ه . ق....

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد اندلسی، مکنی به ابومحمد. رجوع به ابن زهره ابومحمد عبدالله شود.

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد بخاری ، مکنی به ابومحمد. رجوع به ابومحمد عبدالله بن محمد بخاری شود.

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد بدری دمشقی مصری وفائی ملقب به تقی الدین و معروف به عبدالله البدری. ادیب، عارف به تاریخ و شعر بود. از تألیفات اوست. راحه الارواح فی الحشیش و الراح. مجموعهء شعر و نوادر. عره الصباح فی وصف الوجوه الصباح. المطالع البدریه فی المنازل القمریه....

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد بن بطلیوسی. رجوع به ابن السید شود.

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد بن بغدادی، مکنی به ابوالقاسم معروف به ابن ناقیا. رجوع به ابن ناقیا شود.

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد بن بلخی، مکنی به ابوعلی. محدث بلخ بود از کتب اوست: العلل، التاریخ. وی به سال 294 ه . ق. درگذشت. (از الاعلام زرکلی).

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد بن بلیغ بن عبدالله بن محمد معروف به عبدالله پاشا فکری. وزیر مصر و از متأدبان بود او را نظمی است. وی در الازهر علم آموخت و مناصبی یافت و به اتهام شرکت در انقلاب عربی به زندان افتاد و سپس تبرئه شد. از...

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد حجازی بن عبدالقادربن محمد مشهور به ابن قضیب البان. رجوع به ابن قضیب البان و نیز الاعلام زرکلی شود.

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد بن ذهبی، مکنی به ابومحمد و معروف به ابن الذهبی. رجوع به ابن الذهبی شود. (از الاعلام زرکلی).

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد عبدالعزیزبن المرزبان. حافظ حدیث و از علماء بود. از مردم بغشور (بین هراه و مرو الروذ) است تولد و وفات او به بغداد و در عصر خویش محدث عراق بود. او راست: معالم التنزیل در تفسیر. معجم الصحابه. الجعدیات در حدیث. وی به سال...

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد کردی البیتوشی. مردی فاضل بود. به سال 1161 ه . ق. به بیتوش متولد و به بغداد مهاجرت کرد و به سال 1221 ه . ق. به احساء درگذشت. از کتب اوست: شرح الفاکهی علی قطربن هشام. منظومهء کفایه المعانی. (از الاعلام زرکلی).

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد معتز بالله ابن المتوکل بن المعتصم بن الرشید معروف به ابن المعتز. رجوع به ابن معتز ابوالعباس عبدالله و نیز الاعلام زرکلی شود.

عبدالله

[عَ دُلْ لاه] (اِخ) ابن محمد ناشی الانباری. شاعری نیک و در عداد ابن رومی و بحتری است. و اصل او از انبار است. مدتی در بغداد ماند و سپس به مصر رفت و در آنجا به سال 292 ه . ق. درگذشت. در علم دین و ادب عالم بود...

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.