جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه تاج الدین: (تعداد کل: 206)
تاج الدین
[جُدْ دی] (اِخ) محمد بن محمد، ممدوح شمس الدین محمد بن عبدالکریم الطبسی است.
طبسی در قصیده ای که مطلعش این است:
خیز ای گرفته روی مه از طلعت تو خوی
تا چهرهء حیات بشوئیم زآب می
نام تاج الدین را بدینسان یاد می کند:
صاحب قران مسند اقبال تاج دین
کابی دگر گرفت ازو گوهر...
طبسی در قصیده ای که مطلعش این است:
خیز ای گرفته روی مه از طلعت تو خوی
تا چهرهء حیات بشوئیم زآب می
نام تاج الدین را بدینسان یاد می کند:
صاحب قران مسند اقبال تاج دین
کابی دگر گرفت ازو گوهر...
تاج الدین
[جُدْ دی] (اِخ) محمد بن محمد بن ابراهیم کازرونی ملقب به حاج هراس. او راست: «بحر السعاده» فارسی مشتمل بر دوازده باب در عبادات و اخلاق تألیف این کتاب در شعبان سال 901 ه . ق. پایان یافت. (کشف الظنون چ 1 استانبول ج 1 ص185). صاحب قاموس الاعلام ترکی...
تاج الدین
[جُدْ دی] (اِخ) محمد بن محمد بن احمد السیف معروف به فاضل اسفراینی متوفی بسال 684ه . ق. او راست: لب الالباب یا لباب در علم نحو و شرح مصباح. رجوع به فهرست کتابخانهء مدرسهء عالی سپهسالار ج 2 ص369 و 372 شود.
تاج الدین
[جُدْ دی] (اِخ) محمودبن علاءالدین محمد برادر صدرالدین مسعود از اولادان جمال الملک از احفاد خواجه نظام الملک. رجوع به تاریخ بیهق ص77 و 78 شود.
تاج الدین
[جُدْ دی] (اِخ) (سلطان...) محمود، پادشاه کرمان که سیف اسفرنگ او را مدح کرده است. از آن جمله گوید:
تاج دین محمود شاه سند و کرمان آنکه هست
ملک و ملت را معین و دین و دولت را نصیر.
رجوع به فهرست کتابخانهء مدرسهء عالی سپهسالار ج 2 ص613 شود.
تاج دین محمود شاه سند و کرمان آنکه هست
ملک و ملت را معین و دین و دولت را نصیر.
رجوع به فهرست کتابخانهء مدرسهء عالی سپهسالار ج 2 ص613 شود.
تاج الدین
[جُدْ دی] (اِخ)محمودبن الحواری لغوی، وی تا سال 580 ه . ق. حیات داشت. او راست: «ضاله الادیب فی جمع بین الصحاح و التهذیب» که در آن بر جوهری انتقادهایی دارد. (کشف الظنون چ 1 استانبول ج 2 ص83).
تاج الدین
[جُدْ دی] (اِخ) مروان شاه کوتوال گرد کوه در اوان استیلای هلاکوخان بر مملکت ایران:
... چون هلاکوخان بدماوند رسید شمس الدین گیلکی را به گرد کوه روانه کرد تا کوتوال قلعه را همراه باردو آورد... شمس الدین وزیر کوتوال گرد کوه تاج الدین مروان شاهرا به اردو رسایند... (حبیب السیر...
... چون هلاکوخان بدماوند رسید شمس الدین گیلکی را به گرد کوه روانه کرد تا کوتوال قلعه را همراه باردو آورد... شمس الدین وزیر کوتوال گرد کوه تاج الدین مروان شاهرا به اردو رسایند... (حبیب السیر...
تاج الدین
[جُدْ دی] (اِخ) مروزی. رجوع به طاهربن محمد حدادی مروزی شود.
تاج الدین
[جُدْ دی] (اِخ) (خواجه...) مشیری(1) از وزراء شاه محمودبن امیرمحمدبن امیر مظفر از امراء آل مظفر است: مشیری صاحب تدبیر و وزیری پر تزویر بود مدتی مدید در غایت اعتبار و اختیار بوزارت و نیابت شاه محمود قیام و اقدام می نمود بصحت پیوسته که در سنه 770 ه ....
تاج الدین
[جُدْ دی] (اِخ) مکی. رجوع به تاج الدین بن احمدبن ابراهیم... شود.
تاج الدین
[جُدْ دی] (اِخ) ملک خلج. از سرداران سلطان جلال الدین:... و از جوانب گریختگان لشکرها بر او جمع می آمدند و فوج فوج از زیر شمشیرها جسته بدو متصل می گشتند تا جمعیت او بحد ده هزار رسید، تاج الدین، ملک خلج را با لشکری بکوه جود فرستاد تا آنرا...
تاج الدین
[جُدْ دی] (اِخ) ملکی. رجوع به تاج الدین حسن ملکی شود.
تاج الدین
[جُدْ دی] (اِخ) (سید...) موسی از رجال دوران سلطان معزالدین بهرامشاه بن اقتمش. خواندمیر در حبیب السیر در ترجمهء احوال بهرامشاه آرد:... بدرالدین سنقر بجهتی بدهلی باز آمد و سلطان از وی خایف شده بحبس آن کامل عقل و سید تاج الدین موسی که از موافقانش بود فرمان فرمود و...
تاج الدین
[جُدْ دی] (اِخ) موصلی. رجوع به عبدالرحیم بن محمد... شود.
تاج الدین
[جُدْ دی] (اِخ) (خواجه...) مؤمنی. حمدالله مستوفی در تاریخ گزیده در ترجمهء احوال قبائل قزوین آرد:... مؤمنان، مردمی صاحب مال و جاه بودند از ایشان صاحب مرحوم خواجه تاج الدین مؤمنی در دیوان وزارت صاحب سعید خواجه شمس الدین صاحب دیوان بود نائبی مطلق العنان و در آخر عمر توبه...
تاج الدین
[جُدْ دی] (اِخ) نسوی. او راست: تصانیف معتبری در فقه و غیره. رجوع به تاریخ گزیده چ برون ج 1 ص805 شود.
تاج الدین
[جُدْ دی] (اِخ) نصرت بن بهرامشاه امیرسیستان... و نشستن خداوندزاده تاج الدین نصر [ ت ] بن بهرامشاه(1) به امارت سیستان روز یکشنبه هفتم ماه ربیع الاخر هم در این سال، (618 ه . ق.) خلاف کردن شاه شمس الدین زنگی و شجاع الدین... برونجی و بیرون آوردن خداوندزاده رکن...
تاج الدین
[جُدْ دی] (اِخ) نقشبندی. رجوع به تاج الدین ابن زکریابن سلطان عثمانی نقشبندی شود.
تاج الدین
[جُدْ دی] (اِخ) (سید...) واعظ رجوع به تاج الدین (رئیس...) شود.
تاج الدین
[جُدْ دی] (اِخ) وحید قاقمی معاصر عوفی:... و از تاج الدین وحید قاقمی شنیدم در نیشابور می گفت... (لباب الالباب چ اوقاف گیب ج 1 ص143).