جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه یون: (تعداد کل: 7)
یون
(اِ) فلس و فلوس. (ناظم الاطباء) (برهان). فلس. (آنندراج) (فرهنگ جهانگیری) :
فلسفی فلسی و یونان همه یونی ارزد
نفی این مذهب یونان به خراسان یابم.
خاقانی.
با نص حدیث و نظم قرآن
یونی نرزد حدیث یونان.خاقانی.
|| نمد و نمدزین. (ناظم الاطباء) (از برهان). نمدزین. (فرهنگ اوبهی) (صحاح الفرس) (فرهنگ جهانگیری) (انجمن آرا) (از آنندراج)....
فلسفی فلسی و یونان همه یونی ارزد
نفی این مذهب یونان به خراسان یابم.
خاقانی.
با نص حدیث و نظم قرآن
یونی نرزد حدیث یونان.خاقانی.
|| نمد و نمدزین. (ناظم الاطباء) (از برهان). نمدزین. (فرهنگ اوبهی) (صحاح الفرس) (فرهنگ جهانگیری) (انجمن آرا) (از آنندراج)....
یون
(ترکی، اِ) به معنی مطلق پشم استعمال شود. (انجمن آرا) (آنندراج). کلمهء ترکی است، اوحدی آن را استعمال کرده است. (یادداشت مؤلف). به معنی پشم ظاهراً فارسی باشد، چه بزیون را که سندس یا نوعی سندس است از مرغزی کنند که پشم نرم زیر موی بز است و بز معز...
یون
[] (از لاتینی، اِ) ماه قیصری، اول آن مطابق است با اول حزیران ماه رومی و بیست وپنج خردادماه جلالی و سیزدهم ژوئن ماه فرانسوی. (یادداشت مؤلف).
یون
(اِخ) ناحیه ای به خراسان بزرگ: پادشایی است [ به خراسان ] خرد اندر شکستگی ها و کوههای آن را یون خوانند از پس ناحیت سکیمشت و دهقان او را پاخ خوانند و قوتش از امیر ختلان است و از آن ناحیت نمک خیزد. (حدودالعالم چ دانشگاه ص100).
یون
[یَ وَ / یو] (اِخ) نام پسر یافث. (ناظم الاطباء). رجوع به یونان شود.
یون
(اِخ)(1) یونانی. قومی که در یونان می زیستند و خود کلمهء یونان را هم ایرانیان از همین کلمه گرفته اند و بر سرزمین آنها که هلاس(2) باشد اطلاق کرده اند. (از فرهنگ ایران باستان صص 113-114).
(1) - Yunna.
(2) - Hellas.
(1) - Yunna.
(2) - Hellas.