جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه گروگر: (تعداد کل: 2)
گروگر
[گَ گَ] (اِخ)(1) یکی از نامهای خدای تعالی است. (برهان) (آنندراج) :
بغلطید پیش گروگر بخاک
همی گفت کای دادفرمای پاک.اسدی.
گر این کام بدهد گروگر ترا
ز شاهی مرا نام و دیگر ترا.اسدی.
فرزند تو امروز بود جاهل و عاصی
فردات چه فریاد رسد پیش گروگر.
ناصرخسرو.
|| (ص) قاهر و قادر و غالب و در صفت...
بغلطید پیش گروگر بخاک
همی گفت کای دادفرمای پاک.اسدی.
گر این کام بدهد گروگر ترا
ز شاهی مرا نام و دیگر ترا.اسدی.
فرزند تو امروز بود جاهل و عاصی
فردات چه فریاد رسد پیش گروگر.
ناصرخسرو.
|| (ص) قاهر و قادر و غالب و در صفت...
گروگر
[گُرْ رُ گُ] (ق) رجوع به گرگر شود.