جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه کفل: (تعداد کل: 4)

کفل

[کَ فَ] (ع اِ) سرین و پس. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). عجز. (از اقرب الموارد). کپل. سرین. سرون. شنج. ردف و امروز گوشت برآمده بالای سرین را گویند. (یادداشت مؤلف) :
مرکب دین که زادهء عرب است
داغ یونانش بر کفل منهیدخاقانی.
گوی برده ز هم تکان طللش
برده گوی از همه تنش کفلش.
نظامی...

کفل

[کَ] (ع مص)(1) پذیرفتار دادن. (منتهی الارب). ضامن شدن. (از اقرب الموارد). پایندانی کردن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار). پذیرفتار دادن و ضامن دادن. (ناظم الاطباء): یقال، کفلت عنه بالمال لغریمه؛ یعنی پذیرفتار مال وی شدم در پیش غریم وی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). کفول. کفالت. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء)....

کفل

[کِ] (ع اِ) بهره. (منتهی الارب) (شرح قاموس) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (ترجمان القرآن) (غیاث). نصیب. (دهار) (شرح قاموس). حصهء چیزی. (غیاث). حظ و نصیب. (از اقرب الموارد) : من یشفع شفاعه سیئه یکن له کفل منها. (قرآن 4/85). و هر که شفاعت کند شفاعتی بد وی راست از وبال آن...

کفل

[کُفْ فَ] (ع ص، اِ) جِ کافل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || جِ کفیل. (ناظم الاطباء) رجوع به مفردهای کلمه شود.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.