جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه کارجوی: (تعداد کل: 1)

کارجوی

(نف مرکب) کارجو. آنکه شغل خواهد. بیکاری که کار طلبد. کار جوینده. جویای کار. || منهی :
بیامد چو نزدیک قیصر رسید
یکی کارجویش بره بر، بدید.فردوسی.
بسی یاد کردند از آن کارجوی
به سال چهارم پدید آمد اوی.فردوسی.
ابا هر هزاری یکی کارجوی
برفتی نگهداشتی کار اوی.فردوسی.
چون بند کرد در تن پیدایی
این جان کار جوی...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.