جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه چله: (تعداد کل: 6)
چله
[چِلْ لَ / لِ] (اِ) ریسمانی باشد که از پهنای کار جولاهگان زیاد آید و آن را ببافند و به انگشت پیچیده در جایی گذارند. (برهان) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). تار جولایان که در مقابل پود است. (از لغت محلی شوشترنسخهء خطی). چند رشته نخ از مجموعهء نخهایی که تارهای...
چله
[چِلْ لَ / لِ] (اِ)(1) چهل روز باشد که زن بنشیند از بعد زادن تا بدانگه که پاک شود، بدان چهل روز به گرمابه نشود و نماز نکند. گویند به چله در است. (فرهنگ اسدی). چهل روز ایام نفاس زن پس از زائیدن. (ناظم الاطباء) :
برافشاندم خدوآلود چله در شکاف...
برافشاندم خدوآلود چله در شکاف...
چله
[چُلْ لَ] (اِ) به معنی آلت تناسل است که چر و چل و چورک و چول نیز گویند :
برافشاندم خدوآلود چله در شکاف او
چو پستان مادر اندر کام بچه ی خرد در چله.
عسجدی (از فرهنگ اسدی).
برافشاندم خدوآلود چله در شکاف او
چو پستان مادر اندر کام بچه ی خرد در چله.
عسجدی (از فرهنگ اسدی).
چله
[چِلْ لَ] (اِخ) یکی از دهستانهای بخش گیلان شهرستان شاه آباد که در قسمت علیای دره کیلان؛ که دره ای است در جهت شمال باختری بجنوب خاوری، واقع است و سلسله کوه سرکش، مله نی، کوه کچل و قلاجه در شمال و سلسله کوه سرابان باباگیر و بلاله در جنوب...
چله
[چِ لَ] (اِخ) دهی از دهستان ماهیدشت بالا بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان که در 21 هزارگزی جنوب باختری کرمانشاه و 2 هزارگزی قیماس واقع است. دشت و سردسیر است و 285 تن سکنه دارد. آبش از رودخانهء مرک. محصولش غلات، حبوبات، لبنیات و صیفی. شغل اهالی زراعت و گله داری...