جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه نفل: (تعداد کل: 4)
نفل
[نَ] (ع اِ) عطیه (منتهی الارب) (آنندراج ||) غنیمت (ترجمان علامهء جرجانی ص 100 ) (دهار ||) ادای آنچه واجب نیست (از اقرب الموارد ||) عبادتی که واجب نبود (منتهی الارب) زیاده بر واجب (از متن اللغه) عبادتی که بر بنده واجب باشد (غیاث اللغات) (آنندراج) طاعت که نه فریضه...
نفل
[نَ فَ] (ع اِ) غنیمت (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) (آنندراج) (اقرب الموارد) (متن اللغه) فی ء (یادداشت مؤلف ||) هبه (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد) (متن اللغه ||) زیادت (از اقرب الموارد) برتری، گویند: لهذا نفل علی هذا؛ ای زیاده( 1) (از اقرب الموارد) ج، انفال، نفال || گیاهی است...
نفل
[نُ فَ] (ع اِ) سه شب از ماه که پس از غرر آید( 1)؛ یعنی شب چهارم و پنجم و ششم (از منتهی الارب) (آنندراج) سه شب بعد از غرر در ماه (از اقرب الموارد) ( 1) - الغرر؛ ثلاث لیال فی اول الشهر (المنجد).
نفل
[نُ فَ] (اِ) آنجای از دشت و صحرا که مردمان و حیوانات در زمستان در آنجا آسایش می کنند (ناظم الاطباء) رجوع به نغل شود.