جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه نارون: (تعداد کل: 7)
نارون
[نارْ وَ] (اِ) ناروان (برهان قاطع) درختی است بغایت خوش اندام و پربرگ و سایه دار (غیاث اللغات) (از جهانگیری) درخت [نارْ وَ] (اِ) ناروان (برهان قاطع) درختی است بغایت خوش اندام و پربرگ و سایه دار (غیاث اللغات) (از جهانگیری) درخت بسیارسایه است، همیشه جوان، به زمستان و تابستان...
نارون
[رَ وَ] (ص) نرم و صاف و مهره دار || تر و تازه (|| اِ) شاخهء بلند و افراشته از درخت که باد آن را می جنباند || درخت ناغ|| درخت طبرخون (ناظم الاطباء).
نارون
(اِخ) معرب نرون : ثم ملک بعده نارون بن قلوذیس قیصر ثلاث عشره سنه (عیون الاخبار ج 1 ص 73 ) رجوع به نرون شود.
نارون
[وَ] (اِخ) نام بیشه ای در مازندران نزدیک بیشهء تهمیشه (ناظم الاطباء) نام بیشه ای در دارالمرز نزدیک به بیشهء تهمیشه مشهور به بیشهء نارون (برهان قاطع) : منوچهر با قارن رزم زن برون آمد از بیشهء نارونفردوسی.
نارون
[وُ] (اِ مرکب) ناربن درخت انار (ناظم الاطباء) درخت انار (برهان قاطع) نارون بضم واو مبدل ناربن است که درخت انار باشد (غیاث اللغات) (از بهار عجم).
نارون
(اِخ) دهی است از دهستان گوشه بخش خاش شهرستان زاهدان در 48 هزارگزی شمال خاش و 2هزارگزی مشرق جاده شوسهء زاهدان به خاش در منطقه ای کوهستانی واقع هوایش معتدل متمایل به گرمی است و 200 تن سکنه دارد و فارسی را به لهجهء بلوچی تکلم می کنند آبش از...
نارون
(اِخ) ده کوچکی است از دهستان بهرآسمان بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت در 22 هزارگزی جنوب غربی ساردوئیه و 14 هزارگزی راه مالرو بافت به ساردوئیه واقع است و 40 نفر سکنه دارد که از طایفه کوهستانی هستند (از فرهنگ جغرافیائی ایران ( ج 8 ص 406.