جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه مهبل: (تعداد کل: 3)

مهبل

[مَ بِ] (ع اِ) زهدان. (آنندراج) (ناظم الاطباء). جای بچه اندر شکم. (مهذب الاسماء). بچه دان. || دهان فرج زن. (غیاث اللغات) (آنندراج). دهانهء زهدان. جایی که نره در آن داخل می گردد. (ناظم الاطباء). راه نره در فرج زن. (آنندراج). در اصطلاح پزشکی، مجرایی است عضلانی، مخاطی و استوانه...

مهبل

[مِ بَ] (ع ص) سبک. (منتهی الارب) (آنندراج). خفیف. (از اقرب الموارد). سبک. خفیف. جَلد. (ناظم الاطباء).

مهبل

[مُ هَبْ بَ] (ع ص) گران سنگ و آنکه به او گویند: هبلتک امک؛ یعنی گم کند تو را مادر تو. || مرد گوشتناک آماسیده روی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آنکه وی را هرکس لعنت کند. (ناظم الاطباء).
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.