جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مقدمه: (تعداد کل: 4)
مقدمه
[مُ دِ مَ / مُ قَدْ دِ مَ](1) (ع اِ) نوعی از شانه کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
(1) - اقرب الموارد و محیط المحیط ضبط اول را ندارند، ولی در تاج العروس ج9 ص31 (چ قدیم) ضبط اول را صواب دانسته است.
(1) - اقرب الموارد و محیط المحیط ضبط اول را ندارند، ولی در تاج العروس ج9 ص31 (چ قدیم) ضبط اول را صواب دانسته است.
مقدمه
[مُ دِ مَ / مُ قَدْ دَ مَ] (ع اِ)مقدمه الرحل؛ پیش پالان اشتر. (مهذب الاسماء). چوب پیش پالان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مقدمه
[مُ قَدْ دِ مَ] (ع اِ) اول هر چیزی. || پیشانی. || موی پیشانی. || شتر که اول بار آورد و آبستن گردد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آنچه شی ء بر آن متوقف باشد، خواه توقف عقلی باشد و خواه توقف عادی یا جعلی. (از اقرب...