جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مغرق: (تعداد کل: 3)
مغرق
[مُ غَرْ رَ] (ع ص) لجام مغرق بالفضه؛ لگام به سیم آراسته. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مُغرَق. (اقرب الموارد). پوشیده از زر یا سیم. سیم اندود. سیم کوفته. به زر و سیم یا گوهر آراسته. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :گرزن نیم تاجی بود از...
مغرق
[مُ رَ] (ع ص) مُغَرَّق. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به مُغَرَّق (معنی اول) شود. || غرق شده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ج، مغرقین، مغرقون : و اصنع الفلک بأعیننا و وحینا و لاتخاطبنی فی الذین ظلموا انهم مغرقون. (قرآن 11/39). و اترک...
مغرق
[مُ رِ] (ع ص) غرق کننده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). غوطه ورکننده. (ناظم الاطباء).