جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه معیب: (تعداد کل: 3)

معیب

[مَ] (ع ص) عیب ناک. (منتهی الارب) (آنندراج). عیب ناک و معیوب. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). آهومند. دارای عیب. مُعَیِّب. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
زرّ سرخ ار شد پشیمانی سپید آتش گرفت
چون توان گفتن که مغشوش و معیبش یافتم.
خاقانی.
پس هر چند این احتیاج و تعلق بیشتر بود بیت...

معیب

[مُ عَیْ یَ] (ع ص) معیوب. عیب ناک. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
چو آبی به یک جا مهیا شود
شود حوضه و آنگه به دریا شود
معیب بود تا بود در مغاک
معلق بود چون بود گرد خاک.نظامی.
و رجوع به تعییب شود.

معیب

[مُ] (ع ص)(1) عیب کننده و عیب دار. (غیاث) (آنندراج).
(1) - در منتهی الارب و اقرب الموارد و محیط المحیط دیده نشد، و ظاهراً «عیب» از باب افعال نیامده است.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.