جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه معلقه: (تعداد کل: 4)

معلقه

[مُ عَلْ لَ قَ] (ع ص) تأنیث معلق. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به معلق و معلقه شود. || زن شوی گم شده. (منتهی الارب) (آنندراج). زنی که نه دارای شوهر باشد و نه طلاق داده باشد یعنی شوی وی گم شده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیط...

معلقه

[مَ لَ قَ] (ع اِ) رجل ذومعلقه؛ مرد درآویزنده در هرچه که پیش آید. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط).

معلقه

[مَ لُ قَ] (ع اِ) تاوان و دیت آدم کشی. (ناظم الاطباء).

معلقه

(1) [مُ عَلْ لَ قَ] (ع ص) مأخوذ از تازی، آویخته و آویزان. (ناظم الاطباء). رجوع به معلق و معلقه شود.
(1) - رسم الخطی از معلقه عربی در فارسی است.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.