جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه معاون: (تعداد کل: 2)
معاون
[مُ وِ] (ع ص) یاری کننده. دستگیر و مددگار و معین و یاور. (ناظم الاطباء). یاری گر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- معاون جرم؛ آن که محرک عامل اصلی جرم (مباشر فعل جرم) است و یا با علم در تهیهء مقدمات یا در لواحق جرم کمک و تسهیل در اجرای...
- معاون جرم؛ آن که محرک عامل اصلی جرم (مباشر فعل جرم) است و یا با علم در تهیهء مقدمات یا در لواحق جرم کمک و تسهیل در اجرای...