جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه معاون: (تعداد کل: 2)

معاون

[مُ وِ] (ع ص) یاری کننده. دستگیر و مددگار و معین و یاور. (ناظم الاطباء). یاری گر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- معاون جرم؛ آن که محرک عامل اصلی جرم (مباشر فعل جرم) است و یا با علم در تهیهء مقدمات یا در لواحق جرم کمک و تسهیل در اجرای...

معاون

[](1) (ع اِ) گویا جمع چیزی است مانند معونه یا غیرآن: کان ابی [ ای ابوالعتاهیه ] لایفارق الرشید فی سفر و لاحضر الا فی طریق الحج و کان یجری علیه فی کل سنهء خمسین الف درهم سوی الجوائز و المعاون (الاغانی 3:153، یادداشت های قزوینی ج7 ص108).
- دیوان معاون؛...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.