جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مدیم: (تعداد کل: 3)
مدیم
[مُ] (ع ص) آنکه از بینی وی خون آید. (منتهی الارب). راعف. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (متن اللغه). || فرونشانندهء جوشش دیگ به آب سرد. (آنندراج). نعت فاعلی است از ادامه. || باران پیوسته بارنده. (آنندراج). رجوع به ادامه شود. || مبتلا به دوران سر. (آنندراج). ادیم به (مجهولا)؛ مبتلا...
مدیم
[مَ] (ع ص) مکان مدیم؛ جائی که باران دیمه بدان رسیده باشد. گویند: مکان مدیم و ارض مدیمه. (از اقرب الموارد). رجوع به مدیمه شود.
مدیم
[مُ] (اِخ) نام چند آبادی است در زنگی آباد و قلعه عسکر کرمان. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 شود.