مدیم
[مُ] (ع ص) آنکه از بینی وی خون آید. (منتهی الارب). راعف. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (متن اللغه). || فرونشانندهء جوشش دیگ به آب سرد. (آنندراج). نعت فاعلی است از ادامه. || باران پیوسته بارنده. (آنندراج). رجوع به ادامه شود. || مبتلا به دوران سر. (آنندراج). ادیم به (مجهولا)؛ مبتلا به دوران سر گردید. (منتهی الارب).