جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه مخنقه: (تعداد کل: 2)

مخنقه

[مِ نَ قَ] (ع اِ) گلوبند. گردن بند پهن. ج، مخانق. (مقدمه الادب زمخشری). گردن بند. (مهذب الاسماء) (دهار) (ناظم الاطباء). گردن بند و حمیل. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). مخنقه :
شاه سمن بر گلوی بسته بود مخنقه
شاخ گل اندر میان بسته بود منطقه.
منوچهری.
و امیر را یافتم آنجا بر...

مخنقه

[مُ خَنْ نَ قَ] (ع ص) مخنقه. مؤنث مُخَنَّق :
بس ریش گاوی ای خر زنار منطقه
ای قلیه و کباب تو خوک مخنقه(1).سوزنی.
و رجوع به مخنق شود.
(1) - در دیوان چ شاه حسینی امیرکبیر ص82: محنقه، که ظاهراً مخنقه درست است.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.