جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مخدومی: (تعداد کل: 1)
مخدومی
[مَ] (حامص) سروری. بزرگی. مخدوم بودن. فرمانروائی :
سربلندان چون به مخدومی رسند
خادمیّ خاک پست خود کنند.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص882).
و رجوع به مخدوم معنی اول شود.
سربلندان چون به مخدومی رسند
خادمیّ خاک پست خود کنند.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص882).
و رجوع به مخدوم معنی اول شود.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.