جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه محیض: (تعداد کل: 1)
محیض
[مَ] (ع مص) حیض. بی نماز شدن زن. (ترجمان القرآن). حائض شدن. || (اِ) شرم زن. || (اِمص) بی نمازی. حالت حیض. (غیاث). بی نمازی زن. (مهذب الاسماء). ناپاکی زن. خون دیدگی زن. عادت دیدگی زن :
اهبطوا افکند جان را در حضیض
از نمازش کرد محروم آن محیض.مولوی.
اهبطوا افکند جان را در حضیض
از نمازش کرد محروم آن محیض.مولوی.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.