جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مجتبی: (تعداد کل: 3)
مجتبی
[مُ تَ با] (ع ص) برگزیده. (دهار). برگزیده شده. (آنندراج) (غیاث) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). برگزیده و پسندیده. (ناظم الاطباء). ج، مجتبین و مجتبون. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
هم موسی از دلالت او گشته مصطفی
هم آدم از شفاعت او گشته مجتبی.خاقانی.
هر دو رکن جهان مردمی اند
آدمی مجتبی...
هم موسی از دلالت او گشته مصطفی
هم آدم از شفاعت او گشته مجتبی.خاقانی.
هر دو رکن جهان مردمی اند
آدمی مجتبی...
مجتبی
[مُ تَ] (ع ص) برگزیننده چیزی را. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). پسند کننده. (ناظم الاطباء). || بگیرندهء مال از جاهای آن. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از ذیل اقرب الموارد). || جمع کننده و فراهم آورنده. (ناظم الاطباء).
مجتبی
[مُ تَ با] (اِخ) از القاب امام حسن علیه السلام. (ناظم الاطباء). لقب حسن بن علی بن ابیطالب (ع). و رجوع به حسن بن علی شود.