جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مجامله: (تعداد کل: 2)
مجامله
[مُ مَ لَ] (ع مص) با کسی نیکویی نمودن. (المصادر زوزنی). نیکویی کردن. (آنندراج). و رجوع به مجاملت شود. || به جمیل معامله کردن بدون مؤاخات خالص با حسن معاشرت نمودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مجامله
(1) [مُ مَ لَ / مُ مِ لِ] (ع مص) رجوع به مجاملت و مجامله شود.
(1) - رسم الخطی است از «مجامله» عربی در فارسی، و اغلب به کسر میم دوم تلفظ کنند.
(1) - رسم الخطی است از «مجامله» عربی در فارسی، و اغلب به کسر میم دوم تلفظ کنند.