جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مبل: (تعداد کل: 3)
مبل
[مُ بِل ل] (ع ص) (از «ب ل ل») ریزنده. (غیاث) (آنندراج) :
چشمه شد چشم عسس ز اشک مبل
نی ز گفت خشک بل از بوی دل.مولوی.
|| صحت یافته. (غیاث) (آنندراج). || ترکننده و اشکبار. (غیاث) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || یاری دهنده در هر کار که خواهند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم...
چشمه شد چشم عسس ز اشک مبل
نی ز گفت خشک بل از بوی دل.مولوی.
|| صحت یافته. (غیاث) (آنندراج). || ترکننده و اشکبار. (غیاث) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || یاری دهنده در هر کار که خواهند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم...
مبل
[مِ بَل ل](1) (ع ص) (از «ب ل ل») ثابت. (اقرب الموارد). خصم مبل؛ سخت ثابت در خصومت. (منتهی الارب). دشمن سخت ثابت در خصومت. (ناظم الاطباء).
(1) - در منتهی الارب چ تهران [ مُ بَ ل ل ]ضبط داده شده است.
(1) - در منتهی الارب چ تهران [ مُ بَ ل ل ]ضبط داده شده است.