مبل
[مُ بِل ل] (ع ص) (از «ب ل ل») ریزنده. (غیاث) (آنندراج) :
چشمه شد چشم عسس ز اشک مبل
نی ز گفت خشک بل از بوی دل.مولوی.
|| صحت یافته. (غیاث) (آنندراج). || ترکننده و اشکبار. (غیاث) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || یاری دهنده در هر کار که خواهند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
چشمه شد چشم عسس ز اشک مبل
نی ز گفت خشک بل از بوی دل.مولوی.
|| صحت یافته. (غیاث) (آنندراج). || ترکننده و اشکبار. (غیاث) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || یاری دهنده در هر کار که خواهند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).