جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه قیام: (تعداد کل: 3)
قیام
(ع مص) معتدل شدن. (از اقرب الموارد). || بسته شدن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). قام الماء؛ بسته شد آب. (منتهی الارب). || ایستاده شدن ستور از سستی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). قامت علیه الدابه؛ کلت فلم تبرح مکانها. || دوام و ثبوت داشتن. (از اقرب الموارد). || رواج...
قیام
[قُیْ یا] (ع ص، اِ) جِ قائم. (منتهی الارب). رجوع به قائم شود.
قیام
[قَیْ یا] (ع ص) قَیّوم. (منتهی الارب). رجوع به قیوم شود.