جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه قاب: (تعداد کل: 5)
قاب
(ترکی، اِ) خوان طعام و در مصطلحات نوشته که قاب لفظ ترکی است. (بهار عجم). به معنی آوند و ظرف و چون طبق ظرف طعام است آن را قاب نیز گویند. (آنندراج). ظرف بزرگ بی دیواره از مس یا چینی و غیره برای پلو و مانند آن. در ترکی به...
قاب
(ع اِ) اندازه. مقدار. (مهذب الاسماء) (غیاث) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). || مابین قبضهء کمان و خانه کمان. (غیاث). میان قبضه و گوشهء کمان. (منتهی الارب). خانهء کمان. (دهار).
-قاب قوسین.؛
-قاب قوسین.؛
قاب
[قاب ب] (ع اِ) سیم (سوّم) سال. (مهذب الاسماء). دو سال بعد از سال جاری. || سال آینده. (آنندراج).
قاب
(اِخ) واحه ای است واقع در میان صحرا در نوبهء آفریقا در جانب غربی «دنقله» و در چهل وپنج هزارگزی ساحل نیل، طول آن از شمال به جنوب یکصدوهفتادهزارگز است و چون ارتفاع سطح آن کمتر از نیل است با احداث جداولی از نیل آن را معمور و مسکون ساخته...