جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه فیح: (تعداد کل: 1)

فیح

[فَ] (ع مص) دمیدن بوی مشک. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) :
گر تو مشک و عنبری را بشکنی
عالمی از فیح ریحان پر کنی.مولوی.
|| جوشیدن دیگ. || خون برآوردن زخم. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || فراخ شدن تاراج. (منتهی الارب). رجوع به فیاح شود. || فراخ و ارزان شدن. (منتهی...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.