فیح
[فَ] (ع مص) دمیدن بوی مشک. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) :
گر تو مشک و عنبری را بشکنی
عالمی از فیح ریحان پر کنی.مولوی.
|| جوشیدن دیگ. || خون برآوردن زخم. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || فراخ شدن تاراج. (منتهی الارب). رجوع به فیاح شود. || فراخ و ارزان شدن. (منتهی الارب). || (اِمص) بسیاریِ نبات. || فراخی و ارزانی سال و بلاد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || آنچه از حرارت جهنم سر زند. (از اقرب الموارد).
گر تو مشک و عنبری را بشکنی
عالمی از فیح ریحان پر کنی.مولوی.
|| جوشیدن دیگ. || خون برآوردن زخم. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || فراخ شدن تاراج. (منتهی الارب). رجوع به فیاح شود. || فراخ و ارزان شدن. (منتهی الارب). || (اِمص) بسیاریِ نبات. || فراخی و ارزانی سال و بلاد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || آنچه از حرارت جهنم سر زند. (از اقرب الموارد).
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.