جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه فقه: (تعداد کل: 3)
فقه
[فِقْهْ] (ع مص) فهمیدن چیزی را و دانستن. (منتهی الارب). دریافتن. (ترجمان علامهء جرجانی ترتیب عادل بن علی). || (اِمص) زیرکی. || (اصطلاح شرع) دانش دریافت چیزی و اکثر بر علم دین استعمال کنند بسبب شرف و بزرگی آن. (منتهی الارب). لغتی است که عبارت از فهم غرض متکلم از...
فقه
[فَقْهْ] (ع مص) چیره شدن بر کسی در نبرد علم فقه. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
فقه
[فَ قُهْ / قَهْ] (ع ص) دانا. || زیرک. || عالم علم دین. (منتهی الارب). به ضم ثانی کسی را گویند که فقه سجیهء او شود. (از اقرب الموارد).