جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه فسیح: (تعداد کل: 1)
فسیح
[فَ] (ع ص) فراخ. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) : در هر یک سرایی فسیح و خطه ای وسیع می بایست از جهت فیالان و مرتبان طعام و کافلان حوائج. (ترجمهء تاریخ یمینی). به موضعی فسیح عریض میرود. (ترجمهء تاریخ یمینی).
- فسیح امل؛ پرآرزو. گشاده آرزو : قوی دل و...
- فسیح امل؛ پرآرزو. گشاده آرزو : قوی دل و...
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.