جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه عیب: (تعداد کل: 3)

عیب

[عَ] (ع مص) عیبناک گردیدن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). عیب دار گشتن کالا. (از اقرب الموارد). || عیبناک گردانیدن. (از منتهی الارب) (از آنندراج). عیب دار کردن. لازم و متعدی است. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). || دفزک گردانیدن مشک شیر را. (از منتهی الارب) (آنندراج). دفزک شدن...

عیب

[عَ] (ع اِ) آهو، مقابل فرهنگ. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء). نقیصه. (اقرب الموارد). بدی. نقص. نقصان. (فرهنگ فارسی معین) :
چو بر شاه عیبست بد خواستن
بباید به خوبی دل آراستن.فردوسی.
نباشد مرا عیب کز قلبگاه
برانم شوم پیش روی سپاه.فردوسی.
همیشه از هر دو جانب چنین مهاداه و ملاطفات می...

عیب

[یَ] (ع اِ) جِ عَیبه. رجوع به عیبه شود.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.