جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه عیال: (تعداد کل: 2)
عیال
(ع اِ)(1) جِ عَیِّل. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به عیّل شود. || عیال الرجل؛ کسی که با مرد زندگی میکند و نفقهء او بر وی واجب است، چون غلام و زن و فرزند صغیر او. (از تعریفات جرجانی). زن و فرزند و هرکه در نفقه و مؤونت مرد باشد....
عیال
[عَیْ یا] (ع ص) رجل عیال؛ مرد خرامان به ناز. فرس عیال؛ اسب خرامنده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). به خود بالیده و خرامان در راه رفتن خود، و آن صفت برای شخص و اسب و اسد واقع میشود. (از اقرب الموارد).