جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه عفیف: (تعداد کل: 3)
عفیف
[عَ] (ع ص) پارسا. (منتهی الارب). مرد پارسا و پرهیزگار از حرام. (غیاث اللغات) (آنندراج). پارسا و پرهیزگار. (دهار). کسی که عفت پیشه دارد. (فرهنگ فارسی معین) (از اقرب الموارد). پاکدامن. (دستور اللغه). خویشتن دار. خوددار. آبرومند. باعفت. عَفّ ج، أعفّاء. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) : به کمتر زله ای...
عفیف
[عُ فَ] (اِخ) از اعلام است. (از منتهی الارب).
عفیف
[عُ فَ ی یِ] (ع ص مصغر) مصغر عَفیف است و آن نام چند تن باشد. (از منتهی الارب). رجوع به عَفیف شود.