جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه عزله: (تعداد کل: 3)

عزله

[عَ زَ لَ] (ع اِ) استخوان سر سرین که به زمین رسد. (منتهی الارب). حَرقَفه و استخوان سر سرین. (اقرب الموارد). و رجوع به حرقفه شود. || (ص، اِ) جِ عازل. (اقرب الموارد). رجوع به عازل شود.

عزله

[عَ لَ] (اِخ) دهی است به یمن از اعمال بَحرانه. (منتهی الارب). عزله بحرانه؛ از قرای یمن است. (از معجم البلدان).

عزله

[عُ لَ] (ع اِمص) دوری و گوشه نشینی، و از آن جمله است حدیث : العزله عباده. (از منتهی الارب). اسم است اعتزال را. (از اقرب الموارد). جدائی. (دهار). گوشه گرفتن ازبرای عبادت، و جدا شدن از زن و فرزند. (آنندراج). خارج شدن از مخالطت و آمیزش با خلق بوسیلهء...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.