جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه عبق: (تعداد کل: 4)

عبق

[عَ بَ] (ع مص) چسبیدن بوی خوش به کسی. خوشبوی شدن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (المنجد). || اقامت نمودن در جایی. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) (المنجد). || آزمند و حریص بچیزی گردیدن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب).

عبق

[عَ بَ] (ع اِ) سختی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || (ص) سبک و چابک. (مهذب الاسماء).

عبق

[عَ بَ] (اِخ) جد اسماعیل بن عمر بن حفص بن عبدالله عبقی بخاری، مکنی به ابواسحاق است. وی از ابی بکر احمدبن سعدبن بکار و ابوصالح الخیام و جز آن روایت کند. از وی ابوالفضل ابراهیم بن حمزه بن یوسف همدانی و ابوکامل بصیری و جز ایشان روایت دارند. وی...

عبق

[عَ بِ] (ع ص) مرد آلوده به بوی خوش از چند روز که هنوز باقی است. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی) (غیاث اللغات).
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.