جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه شهود: (تعداد کل: 2)

شهود

[شُ] (ع مص) حاضر شدن. (از منتهی الارب) (المصادر زوزنی). حاضر آمدن. (ترجمان علامهء جرجانی) (دهار) (تاج المصادر بیهقی). دیدن. معاینه. عیان. پیدا. آشکارا. حضور. مقابل غیب. (یادداشت مؤلف). || شهود الناقه؛ آثار ولادت آن است از خون و جز آن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || (اصطلاح تصوف) چنانکه...

شهود

[شُ] (ع اِ) جِ شاهد. (اقرب الموارد). || جمع الجمع. (منتهی الارب). شاهدها و گواهها. (ناظم الاطباء). حاضرشدگان و گواهان. (غیاث اللغات) (آنندراج) : از شهود طلب اداء شهادت طلبید. ادای شهادت کردند. (ترجمهء تاریخ یمینی ص433). رجوع به شاهد شود.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.